شطرنج مدرن و مدون



برطبق برخی مقیاس های عددی، سه پیاده با یک سوار سبک و پنج پیاده با یک رخ برابری می کنند. اما این تنها یک تقریب بسیار خشک است چراکه ارزش واقعی این مهره ها بر اساس پوزیسیون تغییرات نسبتا شدیدی دارد. در آخر بازی، دو پیاده متصل در عرض ششم معمولا از یک رخ قوی تریند، در حالیکه تعداد زیادی پیاده منفرد و دوبل ممکن است برابر یک فیل هم ضعیف تر باشند.

ادامه دارد.

 

گشایش ها اغلب واریاسیون های بسیار با نام های مختلفی دارند؛ این واقعیت درباره هیچ گشایشی به اندازه "دفاع سیسیلی" که بیش از یک دوجین واریاسیون مختلف دارد، صدق نمی کند. "دراگون (اژدهای) سیسیلی"  یکی از هیجان انگیزترین واریاسیون های شاخه "سیسیلی" است. اختلاف نظرهایی درباره اینکه این نام از کجا آمده است وجود دارد. عده ای عقیده دارند این نام از شباهت ساختار پیاده ای d6, e7, f7, g6, h7 سیاه به صورت فلکی اژدها نشات می گیرد. اما عده ای دیگر بیان می کنند که این نام از قدرت هراس انگیز فیل g7 که سراسر قطری که مرکز صفحه را قطع می کند زیر آتش دارد گرفته شده است! خواه هریک از اینها درست باشد، این واریاسیون بوسیله بسیاری از اساتید بزرگ، از جمله گری کاسپارف در مسابقه قهرمانی جهان وی در 1995 مقابل ویسواناتان آناند در نیویورک بازی شده است.

 


گری کیموویچ کاسپارف (1963- )

کاسپارف عنوان قهرمانی جهان را از کارپف در 1985 برد و آنرا برای مدت نامعمول 15 سال حفظ کرد. وی همچنین با بحث و جدل قوی ترین قهرمان جهان همه ادوار دانسته شده و مشخصا تاثیرگذارترین عملکرد را در همه دوران ها داشته است. اگرچه لاسکر و آلخین بیش از اینها سردمدار شطرنج جهان بودند، با اینحال هریک در زمانی قهرمان بودند که هرکس می توانست قوی ترین رقیب خود را برای سال ها منتظر رقابت نگهدارد (هریک همچنین درطول دوران قهرمانی، یک وقفه در فعالیت شطرنج به دلیل جنگ جهانی داشتند). بالعکس، کاسپارف مجبور شد از عنوانش سه بار در مقابل آناتولی کارپف، بعد از شکست وی در 1985، دفاع کند. بعلاوه و برخلاف پیشکسوتانش، کاسپارف برای سال ها بعد از قهرمانی جهان کاملا بر تورنمنت ها حاکم بود: وی به راستی طی هشت سال در هر تورنمنتی بعد از کسب قهرمانی جهان 1985 شرکت کرد به تنهایی یا مشترکا اول شد. اگرچه وی این سطح از حکمرانی را در طول دهه 1990 حفظ نکرد، بی تردید قوی ترین شطرنجباز جهان تا سال 2000 بود. حتی بعد از از دست دادن قهرمانی جهان در برابر ولادیمیر کرامنیک در نوامبر 2000، وی همچنان شطرنجباز شماره یک جهان از نظر نتایج تورنمنت ها بود. کاسپارف طی این مدت، به معنای واقعی کلمه بر شطرنج حکمرانی می کرد به همان شکلی که مایکل جوردن در بسکتبال.

با اینحال این روند می توانست بسیار متفاوت باشد. کاسپارف اول بار کارپف را برای عنوان قهرمانی جهان در 1984 به چالش طلبید. برنده این مسابقه اولین کسی بود که شش برد کسب می کرد. بعد از اولین نُه مسابقه، کارپف چهار بازی را برد و پنج مساوی داشت که به وی برتری قاطعی می داد. سپس هر دو شطرنجباز سرسختی کردند: به نظر می آمد کارپف می خواهد رقابت را بدون شکست به پایان برساند و کاسپارف نمی خواهد بسرعت ببازد. بعد از 17 تساوی پیاپی، کارپف یک بازی دیگر را برد. سپس کارپف فرصتی واضح برای برد در بازی دیگر و برنده شدن کل مسابقه را از دست داد. پس از آن، کاسپارف 32 امین بازی را برد. سپس 14 تساوی دیگر از پی آمد و بعد از آن اتفاقی عجیب افتاد: به نظر رسید کارپف با شکست در دو بازی متوالی با بازی بسیار بد در هم شکسته است. ناگهان نتیجه رقابت بسیار مبهم شد.

در اینجا، رئیس فیده، فلورنسیو کامپمانس، مسابقه را متوقف و اعلام کرد که دو شطرنجباز باید در مسابقه ای دیگر با هم رقابت کنند که محدود به 24 بازی بوده و هفت ماه دیگر آغاز خواهد شد. اگر کارپف ببازد شانس مسابقه مجدد خواهد داشت اما نتیجه مسابقه 1984 در نظر گرفته نخواهد شد.

کاسپارف با خشم فریاد کشید، با این برداشت که این به خاطر منفعت کارپف انجام شده بود. بسیاری عقیده داشتند حق با وی بود اما نکته طنز ماجرا اینجاست که این تصمیم ممکن است بیشتر به کاسپارف سود رسانده باشد تا کارپف: وی فرصت یافت تا در یک رقابت با 48 بازی تمرینی مقابل کارپف بازی کند، یک تجربه یادگیری بینهایت ارزشمند و کاسپارف هم دومین رقابت را با 5 برد، 16 تساوی و 3 باخت، پیروز شد.

بدون توجه به اینکه چه کسی از این وضعیت بیشتر منتفع شده بود، این تجربه کاسپارف را متقاعد کرد که ناگزیر است سازمانی دیگر بجز فیده را پیدا کند که مسابقات شطرنج حرفه ای را برگزار کند. وی سازمانی با نام انجمن اساتید بزرگ تاسیس کرد اما ت های داخلی آنرا بسمت فروپاشی سوق داد (بسیاری افراد بر این عقیده اند که خود کاسپارف تا حد زیادی مقصر بود). سپس در 1993 برای نخستین بار وی با رقیبی بجز کارپف (برای قهرمانی جهان) مواجه شد: شطرنجباز جنجالی بریتانیایی، نایجل . هم (به دلایلی متفاوت) از روش برگزاری مسابقه قهرمانی جهان از فیده دلگیر بود بنابراین وی و کاسپارف تصمیم به ایجاد سازمانی جدید با عنوان انجمن شطرنج حرفه ای گرفتند که قهرمانی جهان را برگزار کند.

کاسپارف در دو مسابقه قهرمانی جهان زیرنظر انجمن شطرنج حرفه ای بازی کرد که اولی درمقابل بود که وی با 6 برد، 13 تساوی و یک باخت، برنده شد و سپس در مقابل ویسواناتان آناند از هند که با 4 برد، 13 تساوی و یک باخت به برتری رسید. (برنده مسابقه در مقابل در مجموع از 24 بازی و برنده مسابقه با آناند از مجموع 20 بازی انتخاب می شد). اگرچه انجمن شطرنج حرفه ای متعاقبا از هم پاشید، کاسپارف برای همیشه خارج از چرخه قهرمانی جهان فیده باقی ماند.


جالب است که لغت شطرنجی "گامبی" به زبان روزمره ما هم وارد شده است گرچه اغلب افراد از این واژه به گونه ای استفاده می کنند که با کاربرد شطرنجی آن ناسازگار است. در شطرنج، یک "گامبی" یک قربانی در گشایش است که معمولا شامل یک یا دو پیاده می شود. اگر قربانی در گشایش داده نشود، گامبی نیست. بعلاوه برای اینکه این قربانی یک گامبی هم باشد، لازم است که قبلا برای بازیکن شناخته شده باشد. اگر یک شطرنجباز طبق شمّ خود تصمیم بگیرد که در گشایش قربانی دهد بدون اینکه از قبل درباره آن فکر کرده باشد، این یک گامبی نیست؛ اما در صورتیکه این قربانی موردپسند واقع شود ممکن است وقتی دیگر شطرنجبازان تصمیم گرفتند از این ایده الگوبرداری کنند به یک گامبی تبدیل شود.



آناتولی یگنییویچ کارپف (1951- )

کارپف تنها قهرمان شطرنج جهان است که عنوانش را به خودی خود بدست آورد. وی در روسیه متولد و بزرگ شد و پاسخ نظام شوروی به پیروزی سه سال قبل فیشر در مقابل اسپاسکی بود. اما وقتی وی در 1975 قهرمانی را به چالش کشید، همگان موافق بودند که به احتمال فراوان اگر با فیشر بازی می کرد می باخت. این امر این حس را به کارپف داد که نیاز دارد ثابت کند که واقعا ارزش قهرمانی را داشته است.

وی اینکار را با انجام آنچه هیچیک از قهرمانان جهان برای 40 سال انجام نداده بودند جامه عمل پوشاند: وی عملا همه تورنمنت هایی که شرکت کرد را فاتح شد. پس از نبرد در یک مبارزه سخت از جانب ویکتور کورچنوی در 1978 (با 6 برد، 21 تساوی و 5 باخت)، وی بسادگی مجددا کورچنوی را در 1981 (با 6 برد، 10 تساوی و 2 باخت) شکست داد و تا اواسط دهه 1980 شکست ناپذیر به نظر می رسید. اگر گری کاسپارف به دنیا نیامده بود، کارپف احتمالا عنوان قهرمانی جهان را 10 سال بیش از مدتی که در اختیار نگه داشت، حفظ می کرد.

برخلاف بسیاری از پیشکسوتانش، بعد از از دست دادن عنوان، کارپف از اوج، افت نکرد. در عوض، وی بدون تردید تا 1995 نفر دوم شطرنج جهان بود.

روش کارپف قابل توجه بوده و اغراق نیست اگر گفته شود وی به تنهایی تا حد مهمی در درک ما از شطرنج نقش داشته است. نبوغ روش وی پیشگیری فعالانه است بطوریکه شاید حتی غیرواقعی به نظر برسد که گفته شود وی همزمان بازی فعال حریفش را محدود کرده و در همان حال بازی خود را بهتر می کند. وی روش پتروسیان را با روش خود درآمیخت اما دفاعی بودن آنرا کنار گذاشت. این روش استاد بزرگ ها را برای دو دهه به وحشت انداخته و وقتی کاسپارف برای اولین بار با آن روبرو گردید، وی تقریبا ویران شد.



ارزش بالای وزیر موجب می شود تا قربانی وزیر یکی از جذاب ترین مفاهیم در شطرنج باشد. من درباره نوعی شبه قربانی که در آن ادامه ای واضح تا برد وجود دارد صحبت نمی کنم. چیزی که مدنظر من است از دست دادن وزیر در مقابل چند مهره حریف و جبران پوزیسیونی است که در حین بازی نمی تواند محاسبه شود.



آیا تابحال فیلم یا سریالی تماشا کرده اید که موضوع آن شطرنج باشد و یکی از بازیگران چیزی شبیه این بگوید: اوه، آره: مانور مسکو. اما می دونی چطور به گامبی دانمارکی جواب بدی؟» آیا تابحال از خود سئوال کرده اید که یعنی واقعا آنها درباره چه چیزی صحبت می کنند؟ خب، بیشتر اوقات آنها فقط (بی معنا) حرف می زنند. اما چیزی که سعی دارند از آن صحبت کنند نامگذاری گشایش های خاص است و می بایست تصدیق کنم که گشایش ها معمولا نام های کاملا عجیب و غریبی دارند، خیلی شبیه به اسامی من درآوردی که شما در تلویزیون یا فیلم های سینمایی می شنوید.

گاهی یک گشایش به واسطه یک ملیت نامگذاری می شود، مانند "گشایش انگلیسی"، "دفاع سیسیلی" یا "بازی ایتالیایی". گاهی نام اشخاص است، مانند "دفاع آلخین" یا "حمله مارشال". گاهی از روی یک مکان نامگذاری شده است، مانند "بازی وین" یا "واریاسیون ویلکس-بار" (نامگذاری شده از روی نام یک محل در پنسیلوانیا).

و همچنین بعضی نام ها هستند که توضیحشان ناممکن است مانند "دفاع هندی وزیر" یا "واریاسیون فرانکشتاین-دراکولا". من خبر ندارم این اسامی از کجا آمده!



رابرت جیمز (بابی) فیشر (2008-1943)

بابی فیشر در شیکاگو متولد اما در نیویورک بزرگ شد. پیشرفت وی به عنوان یک شطرنجباز یکی از قابل توجه ترین نمونه هاست. در 12 سالگی، وی شطرنجباز خوبی بود، اما نه چیزی بیشتر. بسیاری از نوجوانان و نونهالان در این سن به خوبی وی هستند. اما وی به یکباره جهشی بزرگ داشت. در 1957 در 14 سالگی قهرمان ایالات متحده شد و تابحال کم سن ترین فردی بوده که موفق به انجام این مهم شده است. اما حتی باورنکردنی تر اینکه در 15 سالگی در 1958 وی برای تورنمنت تعیین رقیب قهرمان جهان حائز صلاحیت شد! ( تال در نهایت به عنوان رقیب قهرمان جهان انتخاب شد). هیچکس تا آنزمان به چنین دستاورد بزرگی در این سن دست نیافته بود.

فیشر به سرعت به رتبه های بالای بازیکنان برتر جهان پرتاب شد. هرکسی می توانست ببیند که وی استعدادی باورنکردنی شاید حتی بیش از کاپابلانکا- دارد. با اینحال پیشرفت وی یکنواخت نبود. تا حدی این به خاطر اخلاق خود فیشر بود. بعنوان مثال، وی از میانه تورنمنت 1967 برای تعیین اینکه چه کسی شایستگی رقابت بر سر قهرمانی جهان در 1969 را دارد کنار کشید، حتی با اینکه از رقبا با یک و نیم امتیاز جلوتر بود! بعد از این اتفاق، وی حتی در یک بازی جدی هم تا ماه بعد شرکت نکرد.

اما در 1970 همه چیز را یکجا بدست آورد. وی دیگر از تورنمنت ها کنار نکشید. در عوض بسادگی همه را شکست داد. حاشیه امنیت پیروزی های وی به حدی زیاد بود که کسی نمی توانست باور کند. وی دو مسابقه اول از سه بازی که برای احراز صلاحیت به مبارزه طلبیدن اسپاسکی نیاز داشت را بدون اینکه به حریف اجازه کسب یک برد یا تساوی بدهد پشت سر گذاشت! سومین مسابقه که در مقابل پتروسیان، قهرمان سابق و فوق مستحکم جهان انجام داد را با 5 برد، 3 تساوی و یک شکست به پیروزی رسید. رقابت با اسپاسکی سخت تر بود اما نه زیاد. نتیجه نهایی: 7 برد، 11 تساوی و 3 شکست.

سه چیز در توضیح موفقیت فیشر قابل توجه است:

1.       وی اراده ای رام نشدنی برای برد داشت.

2.       وی تقریبا از هرکسی تا آنزمان بیشتر تمرین کرد- شاید حتی سخت تر از آلخین.

3.       وی درک کلاسیک بسیار روشنی از شطرنج داشت.

فیشر نه توسط حملات درخشان اما غیرمنطقی مانند تال، وسوسه می شد و نه مانند پتروسیان، از متحمل شدن تدابیر فعال اگر سرنخی از فعالیت حریف پیدا می کرد، هراسان بود. وی درک واضحی از آنچه پوزیسیون می طلبد داشت و سپس پیامدهای هر حرکت را با دقت بالایی محاسبه می کرد.

وقتی فیشر قهرمانی جهان را برد، مردم فکر می کردند تا مدت ها وی شکست ناپذیر خواهد بود. از یک نظر آنها درست فکر می کردند: فیشر از شطرنج کنار کشید و هرگز مجددا در یک رقابت جدی بازی نکرد. وی در هیچ تورنمنتی پس از قهرمانی جهان شرکت نکرد و وقتیکه حریف بعدی (قهرمانی جهان)، آناتولی کارپف انتخاب شد، فیشر خواستار تغییرات وسیع در قوانین و قالب قهرمانی جهان شد. فیده نمی توانست با همه آنها موافقت کند و در اینجا بود که فیشر از این عنوان چشمپوشی کرده و کارپف قهرمان شد.

تا سالها پس از آن، مردم تلاش کردند تا فیشر را به بازی در جایی، هرجایی که باشد، ترغیب کنند. بعدها در 1992، فیشر مسابقه ای در مقابل بوریس اسپاسکی انجام داد. فرض بر این بود که این رقابت بر سر قهرمانی جهان است، اگرچه هیچکس این ادعا را جدی نگرفت: هیچکس نمی دانست فیشر چقدر خوب است و همه می دانستند که اسپاسکی دیگر آنقدرها خوب نبود. حتی با این وجود، این رقابت جایزه ای 5 میلیون دلاری را جذب کرد. فیشر این مسابقه را با 10 برد، 15 تساوی و 5 باخت به برتری رسید که نشان می داد لااقل فیشر همچنان می تواند بخوبی بازی کند. متاسفانه وی نشانه ای از تمایل به بازی با دیگر استاد بزرگ ها نشان نداد بنابراین شطرنجبازان مجبور بودند قبول کنند که فیشر واقعا و حقیقتا از دنیای شطرنج خداحافظی کرده است.

بسیاری از افراد، فیشر را بزرگ ترین شطرنجباز همه دوران ها می دانند و از نظر من، این لقب یا برازنده اوست یا کاسپارف. اما بین این دو آناتولی کارپف ظهور کرد که خود یک قهرمان جهان خارق العاده بود.

 



دقیقا مثل هر قدرتی که با خود یک ضعف ذاتی در بر دارد، قدرت عظیم وزیر هم مشکلات خاص خودش را دارد. نخستین و رایج ترین این مشکلات خطر بدام افتادن این مهره فوق العاده با ارزش توسط مهره های کم ارزش تر است. این امر واجب می کند که وزیر با نهایت احتیاط به جبهه نبرد فرستاده شود. اولین بازی این هفته تلاش دیگری از تال است که این نکته را به تصویر می کشد.




تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دیجیتال مارکتینگ مسیرزندگی تعمیر یخچال فریزر جنرال الکتریک تعمیرسرا چریک انقلاب (خط سرخ) گلخانه ملک زیست شناسی GHOLAMPOUR52 شرکت توسعه فرا دانش آی تک تولید کننده تجهیزات نوری مخصوص رشد گیاه جان آدمی